شهيد امير حاج اميني-بيسيم چي گردان انصار - لشگرمحمد رسول الله(ص)
دست نوشته اي از شهيد امير حاج اميني: سلام بر خدا و شهيدان خدا و بندگان مخلص او…..از اينکه بنده بد و گناهکار
خدايم سخت شرمنده ام و وقتي ياد گناهانم مي افتم
آرزوي مرگ مي کنم ولي باز چاره ام نمي شود.
هيچ برگ برنده اي ندارم که رو کنم،جز اينکه دلم را به دو چيز خوش کرده ام:يکي اينکه با اين همه گناه،او دوباره مرا به
سرزمين پاکي و اخلاص و صفا و محبت بازم گرداند.پس لابد
دوستم دارد و سر به سرم مي گذارد،هرچند که چشم دلم کور است و نمي بينم و احساسش نمي کنم اگر چنين نبود پس
چرا مرا به اينجا آورد؟
دوم اينکه قلبي رئوف و مهربان دارم و با همه بديهايم بسيار دلسوزم.لحظه اي حاضر به رنجش کسي نمي شوم،حتي
رنجش بسيار کوچک و ناچيز،ولي در عوض براي
خوشنودي ديگران حاضر به تحمل هرگونه رنجي مي شوم.بله!به اين دو چيز دل خوش کرده ام.
اگر دوستم داري که مرا به اينجا آورده اي پس به آرزويم که ….برسان.
اي کساني که اين نوشته را مي خوانيد،اگر من به آرزويم رسيدم و دل از اين دنيا کندم، بدانيد که نالايق ترين بنده ها هم
حالا که به عينه ديديد، شما را به خدا عاجزانه التماس و استدعا مي کنم، بياييد و به خاکش بيفتيد و زار زار گريه کنيد و
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: ،